خاطرات ؟؟؟ از دوران پهلوی

 در شرفيابي صبح عرض كردم، اين بيچاره رئيس [دانشگاه] علم و صنعت، از ترس، خودش براي غلام گزارش كتبي فرستاد كه فقط يك كلاس سه نفري اندكي به هم خورده، آن هم به اين علت كه چند نفري در ته كلاس لوسترها را شكستند. اگر اطمينان به حرف خودش نمي‌داشت، جرأت نمي‌كرد برخلاف ساواك مدرك كتبي بدهد. فرمودند، آيا به ساواك گفتي كه اگر گزارش غلط بدهند پدرشان را درمي‌آورم؟... عرض كردم، دكتر [هوشنگ] نهاوندي رئيس دانشگاه تهران خيلي در پرده به غلام حالي مي‌كرد كه اين گزارشات كار [اميرعباس] هويدا نخست‌وزير است. فرمودند، بيچاره هويدا، براي چه؟ عرض كردم، براي اين‌كه سروصدايي در دانشگاه‌ها راه بيفتد و فكر شاهنشاه و مردم از سوءجريانات و عدم رضايت مردم منحرف شود. فرمودند، به او بگو شما با هركس بد مي‌شويد همه جور نسبت به او مي‌دهيد.(صص130-129)
 فرمودند، از آن خوشمزه‌تر، روزنامه‌هاي تايمز و گاردين، رژيم ما را رژيمي خفقان‌آور ذكر كرده، همچنين برنامه‌فارسي بي.بي.سي گفته، ايران و عربستان سعودي رژيم‌هاي خفقان‌آوري هستند، نبايد به آن‌ها اسلحه فروخت. از اين پدرسوخته‌ها بايد پرسيد كه رژيم عراق و الجزاير و ليبي از لحاظ شما آزادي‌خواه هستند؟ حال من اهميتي به اين حرف‌ها نمي‌دهم، ولي تو سفير انگليس را احضار كن و بگو اگر روزنامه‌ها و راديو و مجلس شما اين‌طور عقيده درباره‌ي ما دارند، چه طور مي‌توانيم از شما اسلحه بخريم و اميدوار باشيم كه در آينده اسلحه ما پشتيباني خواهد شد؟(ص136)
- چهارشنبه 12/3/1355: صبح [سرآنتوني پارسونز] سفير انگليس را پذيرفتم و اوامر شاهنشاه را به او ابلاغ كردم. يعني خبر راديو لندن و بريده‌ي جرايد تايمز و گاردين را به او نشان دادم و اضافه كردم كه اگر نظر دولت و حزب حاكمه‌ي انگليس اين است كه ديگر خريد اسلحه از كشور شما هيچ معني نمي‌دهد. بسيار ناراحت شد.(ص137)
- دوشنبه 26/7/1355: اجازه گرفتم چهارشنبه، براي تعمير دندان خودم، تا روز شنبه به زوريخ بروم.(ص303)

شاه فرمودند به رئيس...

ادامه نوشته

محمد رضا شاه پهلوی و خاطرات علم

 

                                   محمد رضا شاه پهلوی و خاطرات علم

:...شاه را گرفته ديدم. غفلتاً فرمودند، ملت پفيوز! عرض كردم چرا؟ فرمودند، اين محكومين پس از ابلاغ حكم، سرود خوانده‌اند. عرض كردم، پس پفيوز نيستند! شاهنشاه خنده‌شان گرفت.

-جمعه 1 تا چهارشنبه 6/12/48: ...موضوع مهم ديگر، تصميم عجيب و شديد دولت سويس است كه عرب‌ها را ديگر به سويس راه ندهند، چون مردمان وحشي هستند! معلوم و ثابت شد كه هواپيماي سويسي كه روي زوريخ منفجر شد، كار چريكهاي عرب بود كه بمبي در داخل آن گذارده بودند. هواپيمايي را در فرودگاه وين خواستند منفجر كنند، كه بمب در دماغه آن تركيد و هواپيما مجدداً سالم به زمين نشست و كسي كشته نشد. ولي در هواپيماي اولي 45 نفر من‌جمله 13 نفر اسراييلي كشته شدند... اتفاق ديگري در تهران افتاد كه خيلي باعث ناراحتي شد. آن اين كه به عذر اضافه كردن خطوط كمربندي اتوبوسراني، يك دفعه ترتيب كار را طوري دادند كه كرايه اتوبوس سه برابر ترقي كرد، تمام مردم ناراحت شدند و در نتيجه دانشگاه‌ها اعتصاب كردند و دانشجويان به بلوا پرداختند و شروع به شكستن در و پنجره اتوبوس‌ها نمودند. كار داشت بالا مي‌گرفت، زيرا همه مردم طرفدار دانشجويان بودند. تا اين كه شاهنشاه امر دادند
ادامه نوشته